روح کپلک پنبه ای
درست 4 ماه و 10 روزگی بالای انبوهی از ابرای پنبه ای بسیار سفید و غلیظ... اونجاییکه پایین ابرها تیره و خاکستری بود و بالاش نزدیک خورشید...طلاییه مات درخشان....روح کپلک دمیده شد و من تموم اون وقتای خیالی برای اون روح درخشان و جسم نگهدارندش دعا میکردم...
پ ن: تصور دمیده شدن روح کپلک با اون تواصیف صرفا ساخته ذهن خودم و تصادف تقارن اون با اون پرواز من بود و برام شیرین و خواستنی بود.
با سلام به شما دوست عزيز : از سايت من ديدن کنيد براي شما يک پيشنهاد خوب دارم تبديل و بلاگ شما به سايت دائمي هاستينگ رايگان هديه ما به شما با من در تماس باشين يا هو اي دي host_iran هاست,هاست رايگان,هاستينگ,فروش هاست,خريد هاست,سرور مجازي,وي پي اس با تشکر[گل] [گل]
يه وبلاگ طراحي کردم و تمام کسايي که وبلاگ خوب و باحال دارند رو دعوت به تبادل لينک کردم . از تو هم دعوت مي کنم به جمع ما بياي . منتظر حضورتم . باي
واقعا داشتن بچه اروم اونم یه دخمل اروم از اون نعمتهاست. اما دخمل دو ساله ی من اصلا دخمل ارومی نیست.نمیدونم شاید اقتضای سنشه.اما اینکه ته دلت احساس میکنی نی نیت یه مدل خاصیه ، مطمینن همینطور میشه.موقع حاملگی همیشه یه دختر چشم و ابرو مشکی و با نمک با موهای حالت دار و فر رو تصور میکردم و دقیقا همینطور هم شد در حالیکه حتی تا پدر بزرگ و مادر بزرگای نی نی مون هم موهاشون لخت بود!
شایلین عزیز چه قدر خوبه این احساسهای خوب رو داری ،امیدوارم همیشه همراهت باشن
اسم های مورد نظرتون رو بذارید